۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبه

مسعود رجوي : مماشات دلالي وداعيه اصلاح واعتدال براي رژيم ديگر اثر ندارد

مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران 
مماشات دلالي وداعيه اصلاح واعتدال براي رژيم ديگر اثر ندارد
فراخوان به عموم نيروهاي آزاديخواه واستقلال طلب به جبهه
 همبستگي ملي براي سرنگوني استبداد مذهبي
كارزار شماره 6
در داخل وخارج مهين اشغال شده
27مرداد روز پذيرش قطع نامه توسط خميني وخوردن جام 
زهر آتش بس توسط خميني است 27 سال بعد خامنه هم عقب نشست وجام زهر اتمي خورد
آري خميني با 100رشته عمليات ارتش آزاديبخش زهر خورد 
وخامنه اي هم با 100رشته افشاگري اتمي وادار به زهرخوري
شد
عنصر ايراني خوراندن اين دو جام زهربه دو ولي فقيه ارتش 
آزاديبخش ملي ايران بوده است
خامنه اي با اتمي بي اتمي سرنگون سرنگون
مردم ايران به چيزي كمتر از سرنگوني رژيم ولايت فقيه واستقرار آزادي وحاكميت مردم رضايت نميدهند
اين هسته مركزي كارزار ملي وميهني با اين رژيم بوده وخواهد بودجنگ آزاديبخش وسرنگوني خلافت ارتجاعي انتخابات آزاد وتدوين قانون اساسي جمهوري جديد در مجلس موسسان وقانونگذاري ملي حق مسلم مردم ايران است
كارگران دهقانان معلمان پرستاران دانشجويانوعموم اقشاروطبقات خلق در زنجير براي در هم شكستن خط فقر وچپاول واعاده حقوق خود بپاخيزيد

از نقطه عطف گذشتيم
مماشات دلالي وداعيه اصلاح واعتدال براي رژيم ديگر اثر ندارد
فراخوان به عموم نيروهاي آزاديخواه واستقلال طلب به جبهه همبستگي ملي براي سرنگوني استبداد مذهبي
كارزار شماره 6
در داخل وخارج مهين اشغال شده
تابلو 3
27مرداد روز پذيرش قطع نامه توسط خميني وخوردن جام زهر آتش بس توسط خميني است 27 سال بعد خامنه هم عقب نشست وجام زهر اتمي خورد
آري خميني با 100رشته عمليات ارتش آزاديبخش زهر خورد وخامنه اي هم با 100رشته افشاگري اتمي وادار به زهر خوري شد
عنصر ايراني خوراندن اين دو جام زهربه دو ولي فقيه ارتش آزاديبخش ملي ايران بوده است

ليست بخشي از افشاگريها ي اتمي رژيم توسط مقاومت ايران ومجاهدين ونيروهاي در داخل كشور
افشاگريهاي اتمي با تاريخ
23مرداد81 و24مهر و2اسفند سال 1381
-6خرداد 1382
-30شهريور و27آبان افشاي مركز اتمي لويزان و29آبان 1383 افشاي كلاهك هاي اتمي وشميائي    
-21فروردين و6مرداد و3شهريورافشاي كار كردن روي موشك براي پرتاب بمب بطورمخفيانه و8شهريور و10شهريور 23شهريور و25شهريورو30آبان و2آذر و29آذر و20دي و30 دي و11بهمن 1384
7ارديبهشت 3شهريورو 23شهريورو 3اسفند 1385
 5مهر و4آبان و20آذرافشاي تونل هاي مخفي كه در آنها پروژه هاي اتمي را دنبال ميكردند و30 آذر واسفند 1386افشاي ساختن كلاهك هاي اتمي وافشاي مراكز فرماندهي توليد بمب
1مهر و5مهر1387
-2مهر و12آبان 1388
-18شهريور 1389
11فروردين و18مهر و27آبان92
-16آبان و5اسفندو7خردار 1394 افشاي تلاش رژيم براي بمب

۱۳۹۴ مرداد ۱, پنجشنبه

ايران : چرا آخوندها بعد از گذشت 27 سال از عمليات كبير فروغ جاويدان هنوز روضه مرصاد ميخوانند و سر و دم ميجنباند كه هنوز سرنگون نشده ؟

فروغ جاويدان عمليات كه رژيم آخوندي را به لرزه انداخت 
فروغ جاويدان ، حماسه كبير عقيدتي و ميهني در روز سوم مرداد سال 1367، مصادف با عيد قربان ، شروع شد . 
 فروغ جاویدان، بزرگترین تهاجم نظامی ارتش آزادیبخش ملي ايران به رژيم بود ، و طی آن رزمندگان آزادی در نبردی طولانی که سراسر رزم و فداکاری بود، بزرگترین حماسه مقاومت را خلق کردند. در این عملیات، ارتش آزادیبخش شهرهای کرند و اسلام‌آباد در غرب کشور را آزاد کرد، تا دروازه‌های کرمانشاه پیشروی نمود و بیش از 55هزار تن از نیروهای جنگ‌افروز و سرکوبگر رژیم خمینی را از پای درآورد.
ارتش آزادیبخش ملی در عملیات فروغ جاویدان با قویترین صدا و رساترین پیام، نیرنگ دشمن را درهم شکست و نشان داد که آنچه اصالت دارد، مقاومت و جنگ سازش ناپذیر مردم ایران و ارتش آزادیبخش ملی ایران با رژیم خمینی است که تا سرنگونی این رژیم ضدبشری ادامه دارد.
در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای ارتش آزادیبخش پس از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه و فتح نقاط استراتژیک منطقه هم‌چون تنگه «گلداوود» و گردنه «پاتاق، شهرهای کرند و اسلام‌آباد را در اوج استقبال هموطنانمان آزاد کردند.
اوج حماسه فروغ جاویدان در تنگه چهار زبر در دروازه کرمانشاه رقم خورد. نبرد در این تنگه با انبوه مزدوران تا دندان مسلح رژیم آخوندی که به تصریح دشمن ضدبشری از 172شهر اعزام شده بودند تا نخستین ساعتهای بامداد پنجشنبه 6مرداد، بدون کمترین وقفه 48ساعت پیاپی ادامه یافت و افتخارآمیزترین حماسه آرمانی و میهنی را در برابر پلیدترین دشمن دجال و ضدبشری تاریخ میهن، رقم زد.
دستاوردهای عملیات بزرگ فروغ جاویدان، بسا فراتر از معیارهای متداول نبردهای کلاسیک، بیمه‌نامه استراتژیکی ارتش آزادی و جایگزین دموکراتیک ـ انقلابی بود. آ‌ن ‌قدر که هنوز پس از گذشت بیش از دو دهه، هر ساله رژیم آخوندی در این ایام روضه مرصاد می‌خواند و سر و دم می‌جنباند که هنوز سرنگون نشده است!
اکنون نیز هر ناظری که پیچیدگی شرایط و تحولات داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی را در دو دهه گذشته ـ از جمله رخدادهایی مانند دو جنگ در منطقه و بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش و توطئه‌های رژیم آخوندی در عراق علیه مجاهدین را مرور کند، به‌روشنی درمی‌یابد که بقای رشد یابنده مقاومت ایران و قدرت تأثیرگذاری و ابتکار عمل آن در متن چنین شرایط پیچیده‌یی، مرهون خطوط سیاسی و استراتژیکی ژرفبینانه‌یی است که عملیات فروغ جاویدان، آزمایش بزرگ اثبات صحت و بیمه نامه تداوم آنهاست.
باشد روزي درايران آزاد فردا ، مجاهدين بتوانند ابعاد اين عمليات وفدا و از خود گذشتگي نسل وفا وايمان را براي خلق محبوبشان توضيح بدهند . و بگويند كه رهبري اين مقاومت آقاي مسعود رجوي چه قيمتي براي اين خلق و اين مقاومت پرداخت و چه مارك هاي ناروايي را دراين مسير به جان خريد . به اميد آن روز 






>

۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

سالگرد عمليات كبير فروغ جاويدان ، روزي كه مجاهدين لرزه سرنگوني را بر پيكرفرتوت خميني جلاد ، انداختند و مقاومت ايران را بيمه كردند ، گرامي باد

مسعود و مريم رجوي درحال بدرقه ،رزمندگان ارتش آزاديبخش ملي ايران 
گرامي باد سالگرد حماسه ملي و ميهني فروغ جاويدان ، عمليات فروغ جاويدان ، افتخارهر ايران و هر ايراني است ،چرا كه فرزندان ملت ايران ، در كسوت ارتش آزادي بخش ملي ايران، به شرايط تاريخي ، پاسخ داده و با دارو ندار و هست و نيستشان ، براي آزادي مردم ايران ققنوس وار ، وارد آتش شدند ، و دراين مسير 1300 شهيد تقديم خلق قهرمان ايران كردند ، و لرزه سرنگوني را به اندام خميني جنايتكار انداختند . فقط از زبان رهبر انقلاب مردم ايران مسعود رجوي ميگوييم .ربنا تقبل منا انك انت سميع العليم. 
براي ديدن سخنان مسعود رجوي در سالگرد فروغ جاويدان درسال 1380 اينجا را كليك كنيد . 

۱۳۹۴ تیر ۲۶, جمعه

مسعود رجوي : توجه كنيد كه اصل موضوع براي ما و خلقمان ، تضعيف قدرت و توان ولي فقيه است ، به هر مقدار كه او تضعيف شود ، به همان مقدار كل رژيم تضعيف ميشود . ....



مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران

اگرخامنه اي مخصوصا بعد از شكسته شدن هيمنه و طلسم ولايت فقيه ، زهر اتمي بخورد ، حتي اگر درشكل ظاهر به آن صورت برد – برد بدهند ، به طور واقعي به معني كوتاه آمدن و دست برداشتن از هژموني است . اگر هم زهر نخورد و ضعيت انفجاري تشديد ميشود . توجه كنيد كه اصل موضوع براي ما و خلقمان ، تضعيف قدرت و توان ولي فقيه است . به هر مقدار كه او تضعيف شود ، به همان مقدار كل رژيم تضعيف ميشود و به همان مقدار شكافهاي رژيم افزايش مي يابد و به همان مقدار امكان حركت و اعتراض و قيام افزوده ميشود .
بنا براين ولي فقيه تا آنجا كه زورش برسد دست بر نميدارد . از يك طرف ميداند كه رژيم ولايت فقيه بدون بمب اتمي تضمين بقا ندارد . از طرف ديگر ميداند كه راه حلهايي كه رفسنجاني ارائه ميكند ، واقعا موهوم ا ست . چون همينكه هژموني از دست ولي فقيه خارج شود ، خواه و نا خواه آن خرج انفجاري عمل ميكند و دراوج خود ، حتي به شكستن طلسم اختناق راه ميبرد كه پيش درآمد سرنگوني است . اين همان وضعيت بن بست است كه رژيم درآن نه راه پيش دارد و نه راه پس . اين ويژگي مرحله پاياني و سرنگوني است .
واضح است كه از سالها پيش هم گفته ايم كه درمورد بمب اتمي ترجيح ميدهيم رژيم زهر بخورد و واپس بتمرگد .
براي ما مهم برهم خوردن تعادل دروني رژيم پليد ولايت ققيه است ، به خصوص وقتي كه باند غالب در برابر تنفر عمومي ، در برابر همان آتشفشان كه رفسنجاني 4 سال پيش به آن اذعان كرد .
همه چيز گواه ضعف و موقعيت متزلزل ولي فقيه ارتجاع است . اين براي مردم و مقاومت ايران و همه آزاديخواهان بسيار مغتنم و مهر تاييدي بر مرحله سرنگوني است .
آزمايش و سوال اصلي در برابر روحاني و رفسنجاني و شركا اين است كه آيا ميتوانند به خامنه اي جام زهر بخورانند يا خير ؟
برهم خوردن تعادل رژيم منفور ولايت دربالا ، محصول درد و رنج و مقاومت شما و رشيدترين فرزندان شما در پايين است .
شعار پاييني ها هميشه اين بوده كه : كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
آزادي و حق را به رايگان به كسي نميدهند . حق گرفتني است ، آزادي ، بها و خونبهاي خود را ميطلبد .

۱۳۹۴ تیر ۲۲, دوشنبه

مسعود رجوي : فطر آزادی مردم ایران از زنجیرهای استبداد مذهبی نزدیک می‌شود ، فرجام قوم خميني


مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران 

قسمت هايي از پيام آقاي مسعود رجوي عيد فطر 1377 : بین‌الملل رهایی و بازگشت به ارزشها و فطرت انسانی - مسعود رجوی عید فطر ۱۳۷۷

عید فطر به‌طور خاص برای مسلمین، بین‌الملل رهایی و بازگشت به فطرت، ارزشها و حقوق انسانی است. جشنی که بعد از یک ماه مبارزه و مقابله سمبلیک با اجبارات غریزی که خوردن و آشامیدن بارزترین وجوه آن است، برگزار می‌شود. 
به تصریح قرآن هدف از روزه گرفتن، مانند عبادات دیگر، چیزی جز رهایی و تقوا و تثبیت ارزشهای انسانی نیست. اثبات و تثبیت ارزشها و حقوق انسان البته ملازم است با نفی و امحاء آلودگی‌ها و ظلمات. یعنی ایستادگی و مقاومت، یعنی مبارزه و مجاهدت برای تزکیه و تطهیر فردی و اجتماعی. تنها از این طریق است که به فلاح و شکوفایی و رستگاری راه می‌بریم. .......
خدا برای راهنمایی قوم ثمود، صالح (ع) را بر ایشان برانگیخت. مثل همیشه پس از مدتها تبلیغ و مبارزه سیاسی، فقیران و ضعفای قوم به صالح گرویدند و ایمان آوردند.‌ اما اشراف و اشقیا، صالح را سخت مزاحم یافتند. آنها از صالح معجزه‌ و برهانی طلبیدند تا ایمان بیاورند. صالح هم مجعزه‌یی آورد که حصار و دیوار انحصارات آنها بر آب و مرتع را در هم می‌ریخت. آب و مرتع پایه قدرت اقتصادی در آن روزگار بود. بنابراین باز هم مرتجعان زمان ایمان نیاوردند. 
معجزه صالح پیامبر، ماده‌ شتری، شگفت و بالا بلند. می‌گویند دیگر احشام از او می‌ترسیدند و می‌گویند که شتر به تنهایی شیر مورد نیاز آن قوم را تأمین می‌کرد و شاید به همین دلیل آب و سبزی بسیار می‌خورد. 
صالح پیامبر مقرر کرد که شتر را در استفاده از آب و مراتع آزاد بگذارند. آخر انحصار آب و چراگاهها را اشرافیت مرتجع زمان در دست داشتند. بنابراین قرار بر این شد که شتر روز در میان آب بیاشآمد و روز دیگر آبشخور در اختیار سایرین باشد. 
قرآن می‌گوید که این شتر نشانه ”بینش دهنده“ و ”بینا کننده“ یی بوده است که مشرکان و مرتجعان زمان به آن ظلم ورزیدند: 
و آتینا ثمود الناقة ، مبصره فظلموا بها و ما نرسل بالایات الا تخویفا... 
قرآن تأکید می‌کند که ما آیتها و نشانیها را جز به‌مثابه علائم هوشیار کننده فرو نمی‌فرستیم.‌ مثل آژیری که اعلام خطر می‌کند و هوشیاری می‌طلبد. 
این آیت و آزمایشی بود برای آنها که آب و مرتع را در انحصار خود می‌خواستند و خود را در هر گونه جباریت سیاسی و ”فجور“ اقتصادی مجاز می‌شناختند. .......
فرجام قوم خمینی حالا بیائید در روزگار خودمان به فرجام قوم خمینی بنگریم. با این تفاوت که از روزگار صالح پیغمبر قرنها گذشته و در عصر کبیر آگاهی و ارتباطات هستیم. در عصر تأثیرگذاری مستقیم افکار عمومی و حضور فعال توده‌های مردم در صحنه تاریخ هستیم. در عصر 120هزار شهید و کهکشانی از جاودانه فروغ‌ها و گوهرهای بی‌بدیل زمان هستیم. پیامبران خدا و آخرین آن ـ پیامبر خاتم ـ هم راه را نشان داده‌اند. دیگر عصر معجزات گذشته و کار تماماً در کارگاه تکامل در دست عنصر پیشتاز و رهبری‌کننده است و به چشم می‌بینیم که قوم خمینی دچار چه نکبتی شده‌اند. 
آن‌قدر که خودشان می‌نویسند: ”اگر این اوضاع ادامه داشته باشد قطعاً به سقوط نظام منجر می‌شود“ (جمهوری اسلامی) و مثل رفسنجانی اعتراف می‌کنند که ”ما به جان هم می‌افتیم و دشمن خوشحالی می‌کند برای زیر سؤال بردن نظام“ ! 
تفاوت در این است حالا همان کاری که با معجزه و عذاب مستقیم الهی انجام می‌شد، با قانونمندیها و حرکت اجتماعی محقق می‌شود. به عبارت دیگر دست خدا از آستین خلق و مقاومت خلق بیرون می‌آید و مجازات اتودینامیک جباریت و خیانت از هر سو آنها را فرا می‌گیرد؛ در حالی که از حصارها و حیله‌هایی که اندیشیده‌اند، دیگر کاری ساخته نیست. هم‌چنان‌که قصرهای سنگی ثمود و مهارت آنها در حجاری هم نتوانست از تحقق عذاب الهی جلو گیرد. 
به قول قرآن: وظنو ان هم مانعتهم حصونهم من الله فأتاهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدهم و ایدی المؤمنین. فاعتبریا اولی الابصار (سوره حشر آیه 2). یعنی «گمان می‌کردند که قلعه ها و باروهاشان می‌تواند آنها را از (کیفر) خدا درامان نگهدارد. پس بیامدشان (عذاب) خدا از جایی که گمان نمی‌کردند و در دلهایشان هراس افکند. (آن چنان که) با دستهای خود وبا دستهای مؤمنان خانه و ساخته‌هایشان را ویران می‌کردند. پس عبرت بگیرید ای صاحبان خرد و بینش». 
مرحله پایانی و مکافات تاریخی قوم خمینی هم ـ اگر ظواهر و مکانیسمها را را کنار بزنیم ـ در مضمون و محتوا تداعی کننده همان عذاب الهی است. هم‌چنان که مریم گفت، دیگر این ما نیستیم که از فرجام کار آنها صحبت می‌کنیم. خودشان از عذاب و آفتی که آنها را فراگرفته دچار وحشت شده‌اند.

۱۳۹۴ تیر ۲۰, شنبه

مسعود رجوي :علی مال آن دوران نبود اما به‌خاطر این‌که علی بود، باید همه درد‌ و بلای روزگار را تحمل می‌کرد. راستی که روزهای بعد از پیامبر و سالیان بعد از پیامبر چقدر برای علی تلخ بود


مسعود رجوي رهبر مقاومت مردم ايران

حکایت قدر انسان، شوریده بر هیولای زمان و شبهای پر ارج قدر، مسعود رجوی رمضان ۱۳۷۹

به‌نظر می‌رسد انقلابی ربوده شده و به‌سرقت رفته بود و طبعاً کسی هم‌چون علی را می‌خواست که برایش پایداری و مقاومت و ایستادگی کند. البته در آن روزگار، شرایط عینی هرگز اجازه نمی‌داد که قدر انسان و انسانیت محقق شود. زیرا نوع انسان دوران صباوتش را می‌گذراند. تازه از دنیای بهیمی فاصله گرفته بود. امپراتوریهای زمانه هم ـ‌ اعم از روم یا ایران ساسانی‌ـ با خشن‌ترین و عریانترین نوع سرکوب پا گرفته بودند. آن‌قدر که سربازان را هم برای اعزام به‌ جنگها به زنجیر می‌بستند. کاش فتنه فقط از یک سو بود. دریایی از فتنه‌ها بود. آن‌قدر که سرداران جنگی می‌گفتند باید شمشیرمان به‌صدا در‌آید و بگوید حق با‌ کیست، تا آن وقت ما تبعیت کنیم! 
تا وقتی پیامبر زنده بود و تا وقتی دشمن در کسوت بت‌پرستانه چهره روشنی داشت، کار زیاد مشکل نبود. ولی در دوره خلافت علی یکی قرآن بر سر نیزه می‌کرد، یکی ام‌المؤمنین [عایشه] را پیش می‌انداخت. یکی با دگماتیستی‌ترین برداشت و با قشریت محض [خوارج] به‌نام اسلام، جلو او بساط پهن می‌کرد… و علی می‌بایست با یارانی به‌غایت اندک و در زمانی کوتاه با همه اینها مقابله کند… آن هم در زمانه‌یی که وقتی در جنگها، غنیمت را ممنوع می‌کرد و بر‌ لشگریان خود روا نمی‌شمرد و ضوابط سفت و سخت برای مراعات حال مردم می‌گذاشت، بسیاری از نیروهایش ریزش می‌کردند و دیگر انگیزه‌یی نداشتند. به‌نظر می‌رسد علی مال آن دوران نبود. اما به‌خاطر این‌که علی بود، باید همه درد‌ و بلای روزگار را تحمل می‌کرد. راستی که روزهای بعد از پیامبر و سالیان بعد از پیامبر چقدر برای علی تلخ بود… به‌خصوص که چند ماه بعد از پیامبر، فاطمه زهرا را هم از دست داد و این دیگر خیلی دردناک بود. معاویه خودش می‌خواست عثمان را کنار بزند و به‌ حاکمیت برسد و امپراتوری خودش را تأسیس کند، ولی در عین‌حال پیراهن عثمان را علیه حضرت علی علم کرده بود. در حالی که قبلاً عثمان به او گفته بود قصد و نیت تو روشن است! و این علی بود که توانست با سفینه‌های نجات، دریاهای پر‌ توفان را در نوردد و آن‌چنان که خودش می‌گوید «راست و چپ» (یمین و شمال) قضایا را تشخیص بدهد و در صراط مستقیم طی طریق نماید…