۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

مسعود رجوي در مورد سي خرداد : در منطق پوزیتیویستی محض اصلا نبایستی مجاهدین تاکنون در صحنه سیاسی ایران باقی می‌ماندند

مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران از سي خرداد ميگويد 
بیست و پنج سال از آغاز مقاومت سراسری در برابر خمینی و رژیم بازمانده از او می‌گذرد، بیست و پنج سال پر از تحول، پراز تلاطم انقلابی اکنون پیش روی ماست. وقتی به‌کارنامه‌‌‌‌‌‌‌موضعگیریهای مجاهدین طی دو نيم سال پس از انقلاب ضد سلطنتی نگاه می‌کنیم، این امکان را پیدا می‌کنیم که حقانیت و درخشش آن موضعگیریها را بهتر لمس کنیم. موضعگیریهایی که خطوط اصولی کنونی به‌ویژه خطوط سه ساله اخیر که مجاهدین یکی از خطیرترین دورانهای حیات سیاسی خود را گذرانده‌اند، زائیده آن است.
واقعیت این است که در منطق پوزیتیویستی محض که نگرشهای غیرانقلابی و سیاستهای استمالت‌جویانه آنگونه به‌مسایل می‌نگرد، اصلا نبایستی مجاهدین تاکنون در صحنه سیاسی ایران باقی می‌ماندند. دلیلش روشن است؛ به‌خاطر سختی شرایطی که درآن به‌سر برده اند، به‌خاطر سرکوبی بی سابقه، به‌خاطر تفتیش عقاید و نسل کشی بی رحمانه‌ای که درمورد آنها اعمال شده، آنها قاعدتا نمی‌بایستی حتی چنین تإثیر گذاری سیاسی تعیین‌کننده‌یی می‌داشتند. چرا‌که حتی نامشان هم در ایران ممنوع بوده، ماهیت رابطه‌شان با کشورها و قدرتهای خارجی هم که امتیازی به‌آنها نمی‌داده وبه هیچ نیرو و کشور و قدرتی هم که وابسته نبوده‌اند و هیچ کمک خارجی هم دریافت نکرده‌اند‌. آنها جز حمایتِ معنوی و سیاسی نیروهای دموکراتیک و مردم سایر کشورها، نه تنها متحد خارجی دیگری نداشته‌اند. بلکه جریان‌وار موضوع تلاش جهت معامله و وجه المصالحه شدن برای نجات رژیم از سرنوشت مقدرش بوده‌اند!
پس راستی حقیقت چیست و چرا خط و سیاست مجاهدین در برابر رژیم خمینی از آغاز تاکنون راه را شکافته و بدون کمترین اعوجاج سیاسی و استراتژیک پیش رفته و امروز بیش از همیشه می‌درخشد؟!
چرا خط و استراتژی اصلاح رژیم خمینی و تغییر آن از درون و سیاست استمالت از این رژیم با همه حمایت بین‌المللی و مادی نیرومندی که داشته هر بار شکست‌خورده است؟!
حقیقتی که امروز از فراز ربع قرن مبارزه شورانگیز تاریخی و سیاسی مجاهدین می‌درخشد، این است که مجاهدین، تمامی شانسها و امکانهای تغییر و تحول و امیدهای اصلاح یا عقب‌نشاندن خمینی و رژیمش را درطول دوسال‌ونیم مبارزه سیاسی شان تجربه کردند.درخلال این تجربه که بهای گزافی از رنج و خون مجاهد خلق را به‌خود اختصاص داده، از سویی تمامی پتانسیلهای مفروض تغییر و تحول درونی رژیم به‌آزمایش عملی گذاشته شده و از سوی دیگر مجاهدین به‌شناختی خلل ناپذیر و عمیق نسبت به‌ماهیت، ساختار و ظرفیتهای متصور این رژیم ضد تاریخی رسیده اند؛ شناختی که مبنا و منشأ تحلیلها و موضعگیریهای محکم و استوار و بغایت اصولی آنان را تشکیل می‌دهد. و این سرمایه ایست که هیچ‌کس جز مجاهدین دراختیارنداشته و ندارد. به‌همین جهت برخی از ناظران و محققان بیطرف سیاسی (درخارج مجاهدین) که از روزهای انقلاب ضد سلطنتی شاهد رویارویی مجاهدین و رژیم خمینی بوده اند، از دوران مبارزه سیاسی مجاهدین با خمینی، به‌عنوان شاهکار بی نظیر سیاسی نام برده و عملیات سیاسی بسیار هوشیارانه و درعین حال انقلابی مجاهدین را بسا و بسا فراتر و پیچیده تر‌از عملیات نظامی بسیار چشمگیر آنها علیه رژیم ارزیابی کرده‌اند. واقعیت این است که دو نيم سال مبارزه سیاسی افشاگرانه مجاهدین و سرفصل پایانی آن یعنی 30 خرداد، سرمایه نفیس و زیر بنای تعیین کننده ای بود که بنای مقاومت استوار و ماندگار و خطوط بغایت اصولی و بی اعوجاج مجاهدین از آن بهره برده است.